شنبه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۱۰:۰۰
جلد پنجم کتاب "به قول پروانه"، روایت خاطرات "رقیه صفری" از زنان امدادگر استان قزوین در منطقه جنگی است که برای نخستین بار سال 1396 با یک هزار نسخه به چاپ رسیده است.
معرفی جلد پنجم کتاب |

به گزارش نوید شاهد استان قزوین، جلد پنجم کتاب "به قول پروانه" روایت خاطرات "رقیه صفری" از زنان امدادگر استان قزوین است که این کتاب نخستین ‌بار سال 1396 در 72 صفحه و یک هزار نسخه به چاپ رسیده است.

این کتاب با مصاحبه رقیه رجبی، تدوین زینت‌السادات موسوی، دبیر مجموعه روح‌الله شریفی، ناشر صریر و به کوشش اداره‌‌کل حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس استان قزوین منتشر شده است.

در این کتاب، خاطرات رقیه(مهناز) صفری یکی از زنان امدادگر استان قزوین روایت شده که شانزدهم مرداد 1337 در شهر قزوین به دنیا آمد، در رشته بهیاری که شاخه‌ای از پرستاری بود درس خواند و محل خدمتش در منطقه جنگی، بیمارستان شهید کلانتری و ورزشگاه تختی بوده است.

در بخشی از خاطرات رقیه صفری در کتاب یاد شده آمده است: «رمضان عملیات بسیار دشواری بود. با آغاز عملیات در ساعت 9 شب در 23 تیر از ساعت چهار صبح اعزام مجروحان به بیمارستان شروع شد.

من برای اولین بار با این وضعیت مواجه می‌شدم. تا آن موقع فقط در تلویزیون این صحنه‌ها را دیده بودم. لباس‌های پاره پاره و خونین، سر و صورت‌های آکنده از خاک و گل و پیکرهای بی‌رمق و زخمی.

مجروحین را مستقیم به بخش‌ها آوردند. آنهایی را که در اثر اصابت خمپاره و موشک، دست و پای قطع شده یا شکم پاره داشتند یا نیاز به درآوردن ترکش بود یک راست به اتاق عمل بردیم و جراحی کردیم.
به زودی تخت‌های بیمارستان پر شد و مابقی مجروحان کف زمین روی پتو خوابیدند.

به علت تعداد زیاد مجروحان و ضیق وقت، در اتاق عمل نیاز به تعویض لباس و پوشیدن گان نبود. مع‌الوصف فقط یک سری اقدامات اولیه صورت می‌گرفت و بعد از یک استراحت دو ساعته در بخش، به شهرهای بزرگ اعزام می‌شدند ...»

همچنین در مقدمه این کتاب آمده است:«آنچه پیش روی شماست حاصل سه سال تلاش برای گفتگو با امدادگران قزوین است. زنان صبوری که در روزهای سخت جنگ، رزمندگان مجروح را تنها گذاشتند. آنها سالیانی پیش ساک سفر بربستند و راهی دیار خطر شدند تا در سلوکی زینبی، جنگ را با همه زشتی‌ها و زخم‌هایش زیبا ببینند.

آنها مرحم بودند، آنها مرهم دردهای خسته‌جانان بودند. شاید اگر آنان نبودند بخشی از خاطرات بچه‌های جنگ شهید و یا در برابر هجوم ناجوانمردانه و بی‌رحم زخم تاول‌های شیمیایی تسلیم می‌شد. شاید اگر نبودند سروقامتی دیگر برزمین می‌افتاد. آنها هر کس را که زنده کردند یا زنده نگه داشتند «قومی را حیات بخشیدند» درود بر آنها.

آنچه پیش روی شماست انعکاس روزگار دختران جوانی است که حالا گرد پیری بر چهره‌شان نشسته اما همچنان زندگی در آن روزهای خاک و خون‌آلود را فراموش نشدنی و به مثابه زیستن در قطعه‌ای از بهشت می‌دانند.»

مادر شهید
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده